یک راننده تاکسی هنگام مسافرت به اطراف شهر ، یک بلوند آشنا را در نزدیکی مهار مشاهده کرد ، که وی پیشنهاد داد که آن را بیاورد. همزمان با پریدن کودک به داخل ماشین ، راننده تاکسی بلافاصله شروع به مکالمه جنسی با بیچ کرد و دید که چقدر سریع این دختر بلوند هیجان زده می شود. زیبایی نتوانست آرزویش را متوقف کند و هرچه کشاورز وارد گالری خود شد ، با کمال میل پاهای بلند عکسهای سکسی مادر و پسر خود را در مقابل او دراز کرد و فهمید که فضای آن از قبل خیس شده است. خوشبختانه دریغ نکرد ، گربه را صاف به درون گربه اش لیسید و انگشتهای شیرین شیرین را به عوضی فشار داد که هر دقیقه بلندتر می شد.