مرد جوان دیر هنگام وارد اتوبوس شد و وقتی دو روسپی را در نزدیکی دیوار خانه دید ، تصمیم به ملاقات با آنها گرفت. او دختری را می خواست ، به همین دلیل او را در آغوش گرفت و شروع به زمزمه کردن کلمات مختلف زننده در گوش او کرد که باعث می شود شلخته خیابان خنده و شاد شود. این بار دختر دوم کمی مست بود به همین دلیل سعی کرد با کمک دیوار تعادل خود را حفظ کند و با مشتری جدید گفتگوی خوبی داشته است. وقتی پسر انتخاب کرد ، پیشنهاد کرد که بانوی اول برای تفریح و آرامش به خانه او برود و کودک نتواند از چنین مشتری متقاعد کننده خودداری کند. به همین دلیل ، عیار شروع به جمع آوری وسایل از آسفالت کرد و به همراه غلام دوست دیگری به غار عاشقانه خود رفت ، جایی که این زن مدت زمان طولانی برای تحقق تمام الزامات مرد موردنظر عکس دختر و پسر سکسی داشت.