صاحب رستوران تصمیم گرفت برای سنجاق ها به شهر برود و از او خواست که بهترین داماد را ببرد. با این وجود ، در نیم راه ، مربی میزبان را در طول راه به لرزه درآورد و نوبت را از دست داد. هرچه شانس آن را داشت ، تلفن همراه مربی از دیروز روی آن نشسته است ، و مهماندار واقعاً نمی خواهد به عقب برگردد و شام خانوادگی را بپزد. سپس یک فکر مشخص به ذهن او می رسد - چه رسد به اینکه نگاه دقیق تری به آنچه مربی می خواست در نظر بگیرد ، بکشیم. بنده با کمال میل پیشنهاد را پذیرفته و به زن جوان کمک می کند تا خود را از فراوانی لباس آزاد کند. باید اعتراف کنم که فیلم سکس پسر با عمه از او انتظار نداشتم چنین زیبایی را در زیر یک کاپوت تیره ببیند ، بنابراین عضو او که قبلاً هیجان زده بود به سادگی در حال تبدیل شدن به بخشی بود. استاد حیله گر نیز از زندگی چیزهای زیادی می داند و در برابر سوار شدن به ده مایل در زین با معاون غرفه مقاومت نمی کند. همچنین ، گروه زیر یک جفت منابع روشنی را به روند روتین اضافه می کنند.