یکی از دوستان از پسری خواست تا به تحصیلات خود کمک کند ، که او به طور طبیعی با آن موافقت کرد و سریعاً در اوقات فراغت ، به خانه او رفت. در ابتدا همه چیز طبق برنامه پیش رفت ، او در یک کتاب درسی دفن شد و نقش خود را به عنوان مربی و راهنما در اشکال مختلف دانش بازی کرد. اما طولی عکس سکسی پسر دختر نکشید و زمان آن فرا رسید که هر دو حوصله خود را گرفتند و آن مرد ابتکار عمل را در دست خود گرفت و شروع به تلاش برای اغوا کردن معشوق خود کرد ، ابتدا به صورت کلامی ، سپس یک عضو از زیر لباس خود بیرون آورد و قبل از چشمانش آن را تمرین کرد. در ابتدا او در برابر وسوسه تسلیم نشد ، اما دو بار چشم خود را به خدمت یک دوست انداخت و او تسلیم سوختن میل و بیدمشک شد.