زن جوان مردی مسن را در نزدیکی خانه شخصی خود پیدا کرده است که بارها و بارها سعی در جاسوسی از وی داشته است. کودک بلافاصله او را با تصاویر سکس دختر و پسر پلیس تهدید کرد و وقتی مرد به او گفت که برای همه کاری که انجام نمی دهد آماده است ، عوضی شاخی به سرعت فهمید که چگونه می تواند اوقات خوبی داشته باشد. در ابتدا ، زن جوان به او دستور داد تا از آن پرده بکشد و وقتی دید که چقدر بزرگ است ، با خوشحالی خانه خود را از بالا زین کرد. به زودی ، جوجه جوان دیگری به آنها پیوست و هر چه سریعتر شورت خود را بلند کرد و کلاه خیس را بر روی جسد پدربزرگ خود جا داد ، احساس کرد که زبانش به آرامی روی کل محیط اطراف می چرخد.